ازدواج

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳ بهمن ۹۳، ۱۶:۵۷ - محمد
    khob bod

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

اعتیاد جنسی

اعتیاد جنسی

به گزارش پارس به نقل از عرش، در گذشته روانپزشکان رفتار جنسی خارج از کنترل را یک اختلال روانی نمی دانستند، زیرا تحقیقات در این زمینه بسیار اندک بود. اما در سال های اخیر این سوال همواره مطرح بوده است که آیا اعتیاد جنسی یک بیماری تلقی می شود یا نه؟

اعتیاد جنسی با اصطلاحات و تعابیر مختلفی معرفی می شود از جمله وابستگی جنسی، فعالیتجنسی بیش از حد، اختلال رفتار جنسی و ...

نتایج تحقیقات نشان می دهند که اعتیاد جنسی یک اختلال روانی جدی است و باور این واقعیت، به مطالعات بیشتر، دست یابی به تکنیک های درمانی و پیشگیری در مورد افراد در معرض خطر می انجامد.

در تشخیص اعتیاد جنسی به عنوان یک اختلال روانی شرایطی در نظر گرفته می شود، از جمله اینکه فرد، رفتارهای جنسی، برانگیختگی و تمایلات جنسی شدید و تکرار شونده حداقل به مدت 6 ماه داشته باشد و این حالت به دلیل عوامل خارجی مانند داروها، بیماری، سوء مصرف مواد و یا مشکلات روحی مربوط به اختلال دوقطبی، ایجاد نشده باشد.

معمولا واکنش این گونه افراد در برابر نوسانات خلقی، فعالیت جنسی است. به عنوان مثال این بیماران از روابط جنسی برای بهبود افسردگی و رفع استرس استفاده می کنند.

یکی دیگر از مشخصات این بیماران این است که برای کاهش یا توقف فعالیت جنسی خود تلاش می کنند اما موفق به انجام این کار نمی شوند. معمولا رفتارهای جنسی این افراد در روابط، شغل و سایر جنبه های مهم زندگی آنها اختلال ایجاد می کند.

مطالعات نشان می دهند که اعتیاد جنسی عواقب فردی و اجتماعی بسیاری به همراه دارد از جمله از دست دادن شغل، ابتلا به بیماری های مقاربتی، از دست دادن رابطه و زندگی مشترک و اختلال در فعالیت جنسی طبیعی و سالم.

اغلب این بیماران معتقدند که مشکل جنسی آنها قبل از 18 سالگی و یا بین 18 تا 25 سالگی ایجاد شده است.

در افراد مبتلا به اعتیاد جنسی، سایر اختلالات جنسی از جمله خود ارضایی، افراط در تماشای فیلم ها و تصاویر مبتذل، هم جنس گرایی، رابطه جنسی از طریق تلفن و اینترنت، رابطه جنسی گروهی، ارتباطجنسی با افراد نامناسب و داشتن چندین شریک جنسی نیز مشاهده می شود.

متخصصان معتقدند که بسیاری از افراد سالم به طور طبیعی از رابطه جنسی برای مقابله با استرس و رسیدن به آرامش استفاده می کنند اما در بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی این الگوی رفتاری، ثابت، تکرار شونده و خارج از کنترل بوده و تمایلات جنسی تمام زندگی فرد را تحت تاثیر قرار داده و بیمار در تغییر این الگو احساس ناتوانی می کند.

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰
آشنایی با بهداشت ازدواج و بهداشت زناشویی

ازدواج یک امر مبارک و فرخنده است.در اهمیت آن بسیار گفته و نوشته شده است.در اینجا مایل نیستیم که به تکرار آنها بپردازیم.فقط لازم می دانیم که به قدر حوصله خوانندگان گرامی، چکیده برخی مطالب را ذکر کنیم.

سن مناسب ازدواج: همانطور که می دانیم بلوغ جنسی زن و مرد،اولین شرط لازم برای ازدواج است.در دخترها این بلوغ بسته به نژاد و شرایط اقلیمی و تغذیه ای ، بین سنین 10 تا 12 سالگی رخ می دهد..در واقع بلوغ جنسی سرآغاز دوره تازه ای در جسم و جان است که در پی آن تغییراتی در فیزیولوژی و اندامهای جنسی دختر روی می دهد.آغاز تخمک گذاری و دوران قاعدگی،بزرگ شدن سینه ها،رویش مو در برخی قسمتهای بدن مانند زیر بغل،اطراف آلت تناسلی،ساق پاها و ... نهایتا منجر به آغاز نوعی گرایش به جنس مخالف می شود.

در پسرها نیز این تغییر بسته به نژاد و شرایط اقلیمی و تغذیه ای،بین سنین 13 تا 15 سالگی رخ می دهد و در اینجا نیز تغییرات جسمانی و روانی را در پی دارد.پسران پس از بالغ شدن، قدرت و شدت نعوظشان کامل می شود و به مرحله تولید اسپرم وارد می شوند که همراه مایع منی از آنها خارج می گردد.علاوه براین در پسران نیز تغییرات دیگر مانند رویش موهای زاید،تغییر تن صدا و گرایش به جنس مخالف، نوید ورود به این دوران را می دهند.

در قدیم به دلایل مختلف، اغلب سن ازدواج نزدیک به سن بلوغ پسران و دختران بود.

ولی رفته رفته با افزایش سطح دانش و آگاهی مردم و تغیرات شدید اجتماعی،سن ازدواج نیز تغییر فاحشی یافت.

امروزه از سوی مراجع بهداشتی و اجتماعی،سن مناسب ازدواج برای دختران از 18 سال به بالا و برای پسران،24 سال به بالا توصیه می شود.در این موضوع عوامل بسیاری دخالت دارند.البته این مساله استثنائاتی هم دارد.

 

 انجام مشاوره ژنتیک: به دختران و پسرانی که با هم تصمیم به ازدواج می گیرند،توصیه می گردد قبل از هر کاری، با مراجعه به مراجع صلاحیت دار، مشاوره ژنتیک انجام دهند.

می دانیم که:

یک هدف اصلی از ازدواج، زاد و ولد می باشد و بدیهی است هر پدر و مادری در آرزوی داشتن فرزندان سالم و تندرست هستند.

و دیگر اینکه تاثیر عوامل ارثی و ژنتیکی در بروز نارسایی ها در کودکان ثابت شده است.

 

انجام واکسیناسیون و آزمایشهای لازمعبه زوجین جوان توصیه می گردد که قبل از آغاز مل جنسیو زناشویی،خود را در برابر یک سری از بیماریها مانند هپاتیت واکسینه کنند.همچنین آزمایشهای لازم و مربوط به شناسایی و پیشگیری بیماریهای عفونی نظیر انواع هپاتیت و ایدز را به عمل آورند.

 

 سن بارداریبا توجه به اینکه جسم دختران، تا سن 18 سالگی در حال رشد بوده و استخوان بندی آنها در حال تغییر است،بنابر نظر متخصصان،بهترین سن بارداری 20 تا 30 سال تعریف می شود.ولی اساسا زنان می توانند از سن 18 سالگی تا 35 سالگی، بارداری کم خطری داشته باشند.

 

5- رعایت بهداشت دهان و دندان و آلات تناسلی برای زوجین بسیار ضروری است.اگر دهان یکی از زوجین دارای مشکلاتی مانند بوی ناهنجار،بیماریهای لثه ای، آلودگیهای میکروبی و ... باشد، این امر به کیفیت زندگی مشترک آنها لطمه می زند.از سویی وجود هر نوع بیماری پوستی و مقاربتی مسری می تواند طرف مقابل را نیز آلوده کند. در این مورد آلودگیهای  قارچی، سوزاک و سفلیس را می توان برشمرد.

به ویژه مردان بایستی توجه کنند که آلت تناسلی زن به دلیل آنکه یک عضو تقریبا داخلی محسوب می گردد به بیماریها بسیار حساس می باشد.مردان در هر حالت باید از تمیزی دستها و آلت تناسلی خود مطمئن باشند.زیاد استحمام کنند و قبل از آنکه جهت اجابت مزاج و ادرار به دستشویی بروند، از تمیزی دستان خود مطمئن شوند.این فکر قدیمی را که فقط باید پس از اجابت مزاج دستها را شست، رها کنید.

 

به طور کلی به جوانان توصیه می شود که در امر ازدواج بیشتر به ندای عقل گوش دهند.نگذارند طوفان احساس، آنها را از رعایت کردن احتیاطات لازم دور سازد.بهتر است که آنها پیش از تعمیق عواطف و احساساتشان ،حداقل یک سری آزمایشهای لازم و ضروری مانند اعتیاد،خون و آلودگیهای ویروسی مانند ایدز و هپاتیت را انجام دهند و در صورتی که در این زمینه ها مشکلی نبود، به مراحل بعدی زندگی مشترک،گام بگذارند.

 

به نقل از مجله پزشکی مادر

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰
چگونه انتقاد جنسی را مطرح کنیم؟

قبل از آن که چیزی به همسرتان بگویید که بوی انتقاد داشته باشد، به سوالات اساسی زیر پاسخ دهید:
به چه دلیل انتقاد میکنم؟ اگر دلیل خوب و سازندهای ندارید. پس چیزی نگویید.
آیا بهترین زمان و بهترین مکان اینجاست؟ اگر نه، از خود بپرسید، چه وقت و در کجا میتوانم این نکات را مطرح کنم که روابط جنسی ما را بهتر کند؟
هنگام انتقاد به یاد داشته باشید که به جای تمرکز بر آن چه که در همسرتان نمیپسندید، بر رضایت خاطری که به شما میبخشد تأکید کنید. به جای آن که بگویید «دوست ندارم این طور با خشونت در آغوشم بگیری» بگویید «وقتی به آرامی نوازشم میکنی بیشتر لذت میبرم» وقتی به جای مطرح کردن خواستهتان چیزی را مطرح میکنید که از آن بدتان میآید، خود و همسرتان را مجبور میکنید که به جای تمرکز بر احساس و حالتهای جنسی، توجه خود را بر جزییات انجام آن متمرکز کنید.
وقتی خواستههایتان را مطرح میکنید، مواظب باشید لحن کلامتان آمرانه نباشد.

وقتی آمرانه بگویید «مرا به آرامی نوازش کن» مفهوم ضمنی آن این است «در غیر این صورت نمیگذارم به من دست بزنی» و به همین ترتیب خواستهی شما نباید زمینهی تهدید ایجاد کند: «اگر بلد نیستی مطابق خواست من رفتار کنی فکر دیگری بکنم
سعی کنید از چیزی انتقاد نکنید که همسرتان نمیتواند آن را تغییر دهد. انتقاد کردن از خصوصیات جسمی مثل اندازهی آلت، شکل سینه و سینهها انتقادی ظالمانه است، چون احتمالاً فقط جراحی پلاستیک میتواند چنین وضعیتی را تغییر دهد. انتقاد از تمایلات جنسی همسر نیز انتقادی غیر سازنده محسوب میشود.
مطالبی که کتاب‎‎ها و فیلمهای سکس به شکلی اغراقآمیز دربارهی روابط جنسی عنوان میکنند، گاهی باعث میشود که زن و مردها از همسران خود انتظارات غیر واقع بینانهای داشته باشند. در زندگی واقعی به ندرت اشخاصی پیدا میشوند که بتوانند ساعتها بدون از دست دادن انرژی به فعالیتجنسی بپردازند. در زندگی واقعی، غالب مردم تمایلی به تجربهی روشهای نامتعارف جنسی ندارند. انتقاد از همسری که قادر به برآوردن توقعات واهی شما نیست، فقط این تأثیر را خواهد داشت که او را عصبیتر و خشمگینتر نموده و موجب شود که کمتر دوستتان بدارد.
جملههای انتقادی خود را بیشتر با لغت «من» به جای «تو» و به صورت میل و‌آرزو به جای بدگویی و تهمت زدن بیان کنید. مثلاً به جای «ریشهایت صورتم را میخراشد، چرا قبلاً اصلاح نکردی» بهتر است گفته شود: «وقتی صورتت نرم و اصلاح شده است، واقعاً لذت میبرم و احساس خوبی به من دست میدهد.» انتقادی مانند «چرا اصرار داری موقع عشق ورزی چراغ خاموش باشد؟» نتیجهی بهتری خواهد داشت، اگر که گفته شود «دوست دارم موقع عشقورزی صورت و بدنت را ببینم
از انتقادهای گنگ و بیمسمی بپرهیزید. یک پزشک متخصص درمان مشکلات جنسی میگوید «اخیراً دیدهام که بسیاری از مراجعین من میگویند همسرشان آنها را به خاطر کسالت بار بودن زندگیجنسیشان ملامت میکند. اما نکتهی اصلی در این شکایت چیست؟ کسالت بار بودن میتواند طیف رنگارنگی از مسایل و مشکلات جنسی را در بر بگیرد. آیا محیط رغبتانگیز نیست؟ زمان مناسبی انتخاب نشده؟ نوازشهای عاشقانه سرسری گرفته شده؟ تنوعی در کار نیست؟ از همسر مورد انتقادتان، چه کاری ساخته است؟ انتقادی موثر است که واقعی و صریح باشد
برای تبدیل انتقاد منفی به انتقاد مثبت از کلمات و عبارات دیگری استفاده کنید. میان اعتراض نسبت به انتظارات برآورده نشده شما از روابط جنسی و این که از روابط جنسی چه انتظاری دارید، فاصلهی زیادی وجود دارد، و تنها پس از روشن شدن این مطلب است که همسرتان امکان مییابد به خواستهی مشخص و معقول شما جامهی عمل بپوشاند.
از همهی اینها گذشته، آیا منطقاً میتوانید از همسرتان انتظار داشته باشید که وقتی به رخش میکشید که در امور جنسی خشنودی شما را فراهم نمیکند، با احساس همدردی به حرفهایتان گوش دهد؟ باید سعی کنید بر مواردی تمرکز کنید که برای خشنودی شما انجام میدهد، و سپس پیشنهادات سازندهای برای بهبود روابط جنسی خود مطرح کنید.
از مقایسه اجتناب کنید. کشندهترین نوع انتقاد این است که وجه امتیاز و مهارتهای همسر فعلیتان را با همسر قبلی مقایسه کنید.
خود شما هم برای ایجاد رابطهای بهتر و هیجانانگیزتر، مسوولیتی به عهده بگیرید و فقط از همسرتان انتظار نداشته باشید که دست تنها اقدام کند. زنی میگفت «خودم میدانم اوقاتی هست که نیاز به محرک اضافی دارم، بنابراین بخشی از کاری را که در این زمینه باید انجام شود، خودم به عهده میگیرم، مثلاً لباس شوقانگیزی میپوشم، احساسات عاشقانهام را با خیالپردازی دربارهی یک صحنهی عشقی یا یک رمان پرهیجان برمیانگیزم. خلاصه سعی میکنم فضایی احساساتی ایجاد کنم که در آن فضا بتواند تغییری صورت گیرد.

به همین ترتیب کمک کردن به همسری که سعی میکند انتقاد شما را بپذیرد، موثرتر از آن است که مثل ناظری خردهبین بنشینید و بپایید که او چه طور میخواهد بر اساس انتقاد شما تغییر کند.
مردی از زنش انتقاد میکرد که چرا دوست ندارد روشهای گوناگون رابطهی جنسی را تجربه کند، طرح این انتقاد با لحن عیبجویی سبب میشد که همسرش در ادامهی رفتار خود مصرتر شود. تا این که مسأله را به شکل دیگری مطرح کرد «ببین! از نظر من هر جور و هر کاری بکنی همان خوب است.» در این جا بود که همسرش توانست آرامشی بیابد و تجربه را شروع کند. فراهم آوردن زمینهی مناسب و ترغیب، به مراتب موثرتر از آن است که عجولانه دربارهی موضوع مورد نظر برای همسرتان تبلیغ و سخنرانی کنید.

در درازمدت، هر تغییر مثبتی در رفتار جنسی به مشارکت متقابل هر دو طرف بستگی دارد.
یک راه موثر انتقاد، عملاً نشان دادن راه چاره در موقعیت مناسب است. اگر فکر میکنید که به زبان آوردن مطلبی، باعث رنجش میشود، احتمال آزردن دارد، و یا مطرح کردن یک خواسته در شکل خاصی دشوار است، به این امکان فکر کنید که شاید اگر با عمل خود و در موقعیت مناسبی به همسرتان نشان دهید که راه چاره چیست،‌ بهتر از هر گفتهای موثر باشد. زنی که خصوصاً از راه نوازش سینهاش تحریک میشد، از این که شوهرش به ندرت سینههایش را لمس میکرد شکایت داشت و به همین خاطر به پزشک مشاور مراجعه کرده بود. پزشک از او پرسید «واکنش شما در این گونه موارد چگونه است؟»
زن در پاسخ گفت «ابتدا صبر میکنم تا شوهرم خودش شروع کند، و وقتی توجه نمیکند احساس میکنم طرد شدهام، فکر میکنم لابد سینههایم خیلی کوچکند، یا عیب دیگری دارم که او رغبتی نشان نمیدهد. میخواهم از شوهرم بپرسم ولی نمیتوانم خودم را راضی به این پرسش کنم، چون از جوابی که امکان دارد بدهد وحشت دارم
مشاور پیشنهاد کرد «دفعهی بعد منتظر او نشوید، حرکت اول را خود شما شروع کنید، دستش را بگیرید و روی سینههایتان بگذارید و عملاً با ملایمت ترغیبش کنید که آن طور که میل شما است رفتار کند و به او بگویید که از این کار لذت میبرید. به این ترتیب میتوانید رفتار عاشقانهی او را در جهت دلخواه خود تغییر دهید
کلمات به ویژه هنگامی که به لحن اعتراض گفته شود، به تثبیت رفتار مورد انتقاد منجر میشود و اعمال وقتی از روی محبت انجام شوند، به افزایش آگاهی از نیاز همسر و کمک به او برای ابراز واکنش مطلوب میانجامد.

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰

کی از خوانندگان وبلاگ از محضر ما! سوال زیر را معروض داشته !!

فردی با نظر آیه الله صانعی باقی بر امام است

1.      آیا می شه دختری که از راه حرام بکارتش از بین رفته رو بدون اجازه پدر صیغه کرد؟

2.      باید نظر امام رو بگیره یا آقای صانعی؟

لطفا روی صفحه جوابشو بزارید

امری دیگه ندارید؟ خب یه ایمیلی چیزی بدید شاید من کراهت داشتم جواب این سوالو اینجا علنی بدم! لااقل بفرستم به ایمیلتون.

پاسخ 2: اولی

پاسخ 1: بنا به نظر ایشان در مساله 2377 رساله فارسی و نیز مشهور دیگر فقهاء، کسی که بکارتش از بین برود (چه با شوهر چه با حرام) نیازی به اذن پدر در این مورد ندارد.

و اما نظر چند مرجع دیگر در مورد معنای بکارت:

آیة الله سیستانی: اگر بکارت با حرام از بین برود باز هم باکره است و اذن نیاز دارد. (م70ج3منهاج)

آیة الله میرزا جواد تبریزى: مقصود از باکره زنى است که با او نزدیکى نشده است، و زنى که با او نزدیکى شده ـ حتى اگر نزدیکى از روى شبهه یا زنا بوده ـ باکره حساب نمى شود، و در صورت نزدیکى چه پرده بکارت عود کند یا نکند، باقى باشد یا باقى نباشد، زن ثیّب حساب مى شود. والله العالم.

آقای لطف الله صافى گلپایگانى: بعید نیست منظور، عدم زوال بکارت باشد. والله العالم.

آقای عبدالکریم موسوى اردبیلى: اگرچه در مواردى ممکن است باکره تمام موضوع حکم شرعى نباشد ولى منظور از باکره آن است که مدخول بها نباشد.

آقای ناصر مکارم شیرازى: بکارت در رسائل مختلف مفاهیم مختلفى دارد در آن جا که اجازه پدر لازم است منظور از باکره کسى است که ازدواج نکرده باشد ولى بکارت در عرف عام که به صورت شرط ضمنى بر دختران شرط است آن است که پرده مخصوص محفوظ باشد و نبودن آن عیب است یا به تعبیر دیگر مخالف شرط ضمنى محسوب مى شود.

آقای حسین نورى همدانى:منظور از باکره بودن این است که ازدواج نکرده باشد.

_________________
لذا بنا به نظر مراجع فوق و مشهور فقهاء، بجز آیة الله سیستانی، دخول (ولو به حرام) باعث ازاله بکارت شرعی میشود. البته نظر آقای مکارم که افتنان خودش رو داره!! نظر آقای صافی هم مبهمه چون ممکنه دخول باشد اما پرده بکارت از بین نرود لذا منظور ایشان دقیقا مشخص نیست هر چند ظاهر حرفش وجود یا عدم وجود پرده است.

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰

رشیده بودن !

رشیده بودن » شرط مهم عدم نیاز به اذن پدر است. در تعریف این لغت بطور ساده گفته اند که: یعنی خوب و بد و مصالح و مفاسد خود را بشناسد.

تعریف بهترش شبیه اینه: دختری که آنقدر آگاه و در فهم از مسائل عرفی و مصالح و مفاسد اجتماعی و فردی خود خبره باشد که از نظر عرف، احتمال فریب خوردن و رفتار ناشی از حماقت و تضییع حقش و... در حد صفر باشد.

یکی از کامنترهای گرامی سوالی پرسیده و چون این سوال مورد ابتلای بسیاری از آقایان است، اینجا با پاسخش مطرح میشود:

صورت سوال
سلام، اگه دختری ادعا کنه رشیده است مخصوصا برای متعه نتی باشه که نشه تحقیق آن چنانی کرد، آیا حرفش قابل قبوله؟ آیا یقین ملاک میتونه یا اطمینان یا گمان حتی؟ آیا می شه سن تعیین کنیم که مثلا از 15 تا 20 رشیده نیست از اون به بالا ممکنه باشه؟
پاسخ
صرف ادعای رشیده بودن را فقها کافی نمی‌دانند و باید یقین یا اطمینان (گمان خیلی نزدیک به یقین که عقلا آن را در حکم یقین می‌گیرند) حاصل شود وگرنه اصل بر عدم رشد است. همینطور استقلال دختر.
ضمنا این امور، سن بردار نیست ؛
گاهی دختری با سن 13 سال، یک دنیا رو درس میده و می تونه همه ی پسرها رو سر کار بذاره و مطلقاً فریب کسی رو نخوره.

گاهی یک دختر 40 ساله اینقدر شوته که با یه دوستت دارم گول میخوره.

تشخیص مصداق هم به عهده مکلف است.

سوال دیگه ای که بعضیا میپرسند راجع به اینه که این تشخیص وظیفه ی کیه؟ پاسخ:

تشخیصش به عهدهء هر کسی هست که این مسأله به او مربوط میشه (چه دختر و چه پسری که می خواد متعه اش کنه)

و هرکسی هم طبق تشخیص خودش باید رفتار کنه و نه تشخیص دیگری
و باید طبق ملاک عرفی، این مصداق رو تعیین کنه که فلانی رشیده هست یا نه
و اگه مطمئن شد که هست، آثار رشیده رو بار کنه و اگه مطمئن نشد نکنه...

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰

 

پرسش :

یکى از مطالبى که بسیار بر روى آن تأکید شده است، و از دلایل و بهانه هاى ایجاد رابطه، بیان مى شود شناخت قبل از ازدواج است که اگر میان دختر و پسر رابطه اى نباشد و طرفین از هم شناختى نداشته باشند، ازدواج آن ها کورکورانه خواهد بود.[1] بدون تردید زوج هاى جوان باید با دیدى باز و آشنایى کامل از استعدادها و خصوصیّات اخلاقى و فرهنگىِ یک دیگر، زندگى مشترک خود را آغاز نمایند تا در فراز و نشیبِ زندگى، با همراهى و همدلى مشکلات را پشت سر بگذارند. در اسلام نیز هم سطح بودن زوجین مورد تأکید قرار گرفته است. اما نکته ى اصلى در این است که آیا ارتباط و دوستى قبل از ازدواج، شناخت کامل را تأمین مى کند؟


پاسخ :

در آغاز باید به این نکته توجّه نمود که چه شناختى تفاهم و درک متقابل را به همراه خواهد داشت و یک رنگى و یک دلى لازم را در زندگى به وجود خواهد آورد
واضح است زمانى شناختِ کامل و دقیق به دست مى آید که با عقل و خرد، فرد مقابل را از جهات مختلف مورد ارزیابى قرار دهیم. در ضمن باید تلاش هاى شناختى خویش را به گونه اى تحت کنترل در آوریم که از کج روى در اندیشه مصون بمانیم و در نتیجه، به شناخت یا بازشناسى صحیح از یک دیگر راه یابیم

سه عامل سبب شناخت صحیح و حفظ از اشتباه است
1.
ارزشیابى کفایت ادّله و شواهدفرد دلایلى را که براى دست یافتن به نتیجه تدارک دیده است، ارزیابى مى کند و آن ها را از جهت کفایت مورد بازبینى قرار مى دهد (عقل ورزى).


2.
برخوردارى از علمهر کس از علم بیش ترى برخوردار باشد، در مقام شناخت، امکان بیش ترى براى عقلورزى خواهد داشت. احاطه ى علمى و برخوردارى از اطلاعات گسترده، این امکان را براى فرد فراهم مى آورد که مواد بیش ترى براى ترکیب و مقایسه ى مطالب در اختیار داشته باشد و از این رو، به شناخت عمیق تر و بازشناسى دقیق ترى دست مى یابد و از نتیجه گیرى خام دور مى شود.


3.
کنترل حب و بغضعقلورزى مستلزم آن است که از دخالت هاى انحراف آفرین حبّ و بغض جلوگیرى شود; زیرا همان طور که دوستى مانع از بازشناسى ضعف هاست، دشمنى مانع از دیدن قوّت هاست
هنگامى که دو پاى حبّ و بغض در بند عقل گرفتار آید، آدمى مى تواند از کج روى در شناخت و بازشناسى در امان بماند.[2
حال، بسى روشن است که دوستى هاى خیابانى و تلفنى و روابط میان دختر و پسر، از آن جا که زیبایى و جذّابیّتِ جسمانى و تشابه ظاهرى در آن نقش پررنگى دارد و افراد در آن مقطع در هاله اى از احساسات و عواطف غوطهورند و در پى فردى هستند که با ساخته هاى ذهنى شان مطابق باشد، در ارکان شناخت ناتمام است و کورى حاصل از عشق و محبّت بر آن حکومت مى نماید. در این گونه روابط، چون احساسات و هیجانات و شور جوانى در حدّ بالایى قرار دارد، حسّ واقعیت آزمایى، ضعیف است و در مقابل، حالت هاى کام بخشانه، بسیار قوى هستند.


دکتر... در مجله ى «ایران جوان» در ضمن گفت و گویى درباره ى روابط و عشق - على رغم اصرار بر روابط آزاد - اذعان مى دارد
در یک سرى تحقیقات، به مردان مورد آزمایش گفتند که در این جا دو خطّ تلفن وجود دارد; با یکى از آن ها با خانمى زیبا صحبت مى کنید و در دیگرى با خانمى زشت. هنگام صحبت با خانم زیبا آن ها فکر مى کردند که او باهوش تر است و مثلا معاشرتى هم هست و لذا خود این ها در صحبت با او معاشرتى مى شدند و سعى مى کردند جذّاب تر جلوه کنند; یعنى هر دو طرف، بهترین چیزهایشان را در ویترین مى گذارند و این ویترین ها هستند که با هم صحبت مى کنند. هنگامى که دست از پیش گویى کام بخشانه برداریم، انتظاراتمان هم متفاوت خواهد بود; یعنى هنگامى که با واقعیت ها روبه رو شویم، حس مى کنیم معشوق، چهره اش عوض شده است.[3
پس به اعتراف قائلین به روابط آزاد نیز این دوستى ها شناخت لازم براى زندگى را تأمین نمى کند و طرفین را از الزام هاىِ درونى نسبت به عشق، محبّت، خانواده، احساس مسئولیّت و مقدار ظرفیّت هاى روانى و عاطفى یک دیگر با خبر نمى سازد; بلکه این آشنایى، سطحى و کاملا عاطفى است و حرف هایى هم که در آن مقطع رد و بدل مى شود به همین گونه است و در آن ها از اصول مؤثّرِ در شناخت، خبرى نیست

سرانجام آشنایى هاى تلفنى و ازدواج هاى خیابانى 
به حکایت آمارهاى منتشر شده، این گونه ازدواج ها از استحکام کم ترى برخوردارند و تعداد قابل توجّهى از آن ها به طلاق کشیده مى شوند. در این گونه روابط، طرفین، نقاط ضعف خود را مى پوشانند و بیش تر سعى در جلب توجه دیگرى دارند و نقش بازى مى کنند. آن ها سعى دارند همان گونه باشند که طرف مقابل مى پسندد
اگر سرى به هفته نامه ها و مجلاّت خانوادگى بزنیم، صفحات هم راز و پزشک مشاور، مملو از غم نامه هایى است که دخترها و پسرها از دوستى ها و ازدواج هاى ناکام خود نوشته اند. بسیارى از ایشان، وقتى شور و اشتیاق اوّلیه شان فرو نشست و با واقعیّت هاى زندگى، بیش تر روبه رو شدند، با یک دیگر احساس نوعى بیگانگى و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگىِ مشترک مواجه شده اند
بسیارى از ازدواج هایى که از روابط خیابانى، پارک و دانشگاه ها شروع شده اند، یا به سرانجام روشنى نرسیده، یا قبل از ازدواج رها شده و حاصلى جز بدنامى نداشته اند. عشق و علاقه هایى که; از طریق آشنایى در خیابان و تماس تلفنى و ... حاصل مى شود، به همان صورت که با شتاب ایجاد مى شود، به سردى مى گراید و خاموش مى شود
دکترى جامعه شناس، دلیل ضعفِ چنین پیوندهایى را در بى پایه بودن عشق هاى زودگذر جست و جو مى کند و مى گوید
جوانانى که هم دیگر را در پارک ها و خیابان ها مى یابند، یا از طریق تماس هاى تلفنى به هم دیگر علاقه مند مى شوند، اصولا مبنا و اساس علاقه مندى خود را بر همان نگاه هاى اوّلیه پایه گذارى مى کنند و این عشق و علاقه وقتى ظاهرى باشد، قاعدتاً بعد از مدّت زمانى به تحلیل مى رود و نهایتاً خاموش مى شود. لذا مى بینیم که اغلب چنین ازدواج هایى حتى بعد از مدّت زمان کوتاهى (کم تر از یک سال) به طلاق مى انجامد.[4
جوانان شرکت کننده در مصاحبه اى درباره ى روابط دختر و پسر، على رغم اصرار بر رفع محدودیّت هاى موجود در جامعه و خانواده، در لابه لاى سخن خود به این مفاسد اشاره نموده اند
پسرى مى گوید
من هیچ وقت امکان ندارد با دخترى که دوست هستم، ازدواج کنم (و ازدواج طبق معمول و با همراهى خانواده پسندیده است) ... شما اگر معناى ازدواج را بدانید، آن وقت حسّاسیّت مردهاى ایرانى را مى فهمید ... اگر دخترى با چند تا پسر دوست بوده باشد، حاضر نیستم با او ازدواج کنم
دیگرى مى گوید
من اگر دخترى داشته باشم نمى گذارم که با پسرى ارتباط داشته باشد; چون این ارتباط بد جا افتاده و اکثراً براى وقت تلف کردن است نه براى ازدواج.[5
حال با توجه به این مسائل، اصرار بر روابط آزادانه ى دختر و پسر، چه ثمرى مى تواند به بار آورد؟ در جاى دیگر از این مصاحبه، درباره ى مفاسدى که این نوع روابط به همراه دارد آمده است
به نظر من، اگر پس از ایجاد ارتباط، ازدواجى صورت گیرد، مشکل آفرین مى شود; چون پسرهایى که با (دخترى) دوست مى شوند، تا مشکلى در زندگى مشترک پیش مى آید مى گویند: آره، تو همان کسى بودى که با من دوست شدى ....[6
در نتیجه، افراد طرفدار آزادى روابط نیز، به مفاسد و کج روى هایى که در آن یافت مى شود، اذعان دارند
اسلام صحبت کردن زن و مرد و رسیدگى به کارهاى روزمرّه ى زندگى را حرام نکرده است، بلکه در مواردى که دختر و پسر قصد ایجاد روابط را داشته باشند، براى آن ضوابطى نهاده و از بى بند و بارى و فساد جلوگیرى کرده است که در بخش هاى آینده بدان خواهیم پرداخت
در نتیجه به صرف ایجاد رابطه، شناخت لازم حاصل نمى شود; بلکه دقّت بر بافت خانوادگى، فرهنگى، اقلیمى، شرایط محیطى که فرد در آن رشد یافته، میزان تحصیلات و شاخص هایى از این قبیل لازم است تا طرفین زمینه هاى تفاهم را دریابند
البتّه بعد از مطالعه و دقت در مطالب یاد شده، اگر شرایط مثبت بوده و دختر و پسر قصد ازدواج داشته باشند، مى توانند براى اطمینان و ایجاد هماهنگى و همسانى بیش تر با نامزدىِ شرعى (عقد موقّت) به خواستِ خود برسند که امروزه در بسیارى از مناطق ایران مرسوم شده است
بدین ترتیب، طرفین با راهیابى به مقصود از طریق مواجهه ى حسّى و نظرى (از راه صحیح و مورد پسند عرف و شرع) به شناخت کاملى از یک دیگر خواهند رسید
و اگر دختر و پسر، همسانى کامل نداشته و تعهّد و گذشت و ایثار را اساس زندگى خود قرار ندهند و براى برآورده نمودن انتظارات طرف مقابل تلاش ننمایند، ادعاى عشق و عاشقى و دلدادگى هاى اوّلیه دوامى نداشته، سعادت و خوشى را در پى نخواهد داشت
«
روژه موکى یلى» در کتاب روان شناسى زندگى زناشویى و کتاب عقده هاى روانى، آمارى را در باره ى سرنوشت عشق هاى خیابانى آورده است
نود درصد افراد متأهّل (در فرهنگ ما غربى ها) ازدواجشان پیامد عشقى بوده که نسبت به آن تردیدى نداشته اند و از این رقم نود و پنج و نیم درصد شوهران مورد پرسش، پس از گذشت سه سال از ازدواج خود، اظهار مى دارند که در خانه احساس خوشوقتى نمى کنند و در همین شرایط نود و یک و نیم درصد زنان اظهار مى دارند در خانه خوشوقت نیستند.[7]

 

 

پی نوشت ها :

[1]. مجله ى ایران جوان، ش 135، ص 21 و 22
[2].
دکتر خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، ص 17 و 18
[3].
ایران جوان، ش 135، ص 22
[4].
دکتر شیخى، هفته نامه ى دیدگاه، پیش شماره ى 3، آبان 79، ص 5
[5].
ایران جوان، ش 135، ص 36
[6].
همان، ش 135، ص 36
[7].
روژه موکى یلى، عقده هاى روانى، ترجمه ى شجاع رضوى، ص 101.

شناخت قبل از ازدواج و رابطه آن با صیغه

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰

متعه در قرآن

آیه ای که صریحا به متعه اشاره میکنه در قرآن، آیه 24 سوره نساء هست:

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ کِتَابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَاءَ ذٰلِکُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِکُم مُّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا تَرَاضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا

... و زنانی را که متعه [= ازدواج موقت‏] می‏کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‏اید. (بعداً می‏توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید) خداوند، دانا و حکیم است.

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰


«پیوند کوتاه و مقدس» پژوهشی اجتماعی درباره موانع ازدواج موقتکتاب خوب «پیوند کوتاه و مقدس» پژوهشی اجتماعی درباره موانع ازدواج موقت است که  انتشارات جمال آن را با قیمت ناچیز 500 تومان! در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.

تصویر جلد این کتاب بسیار گویاست. در مقدمه این کتاب، نویسنده (آقای محمد مهدوی‌فر) چنین نوشته است:

در این کتاب به فضل الهی بنا داریم با انشایی متفاوت از آنچه تاکنون در ادبیات نویسندگان بوده است، با نگاه از زاویه‌ای پرانتقاد، پرداختن به مسائل جنسی جامعه را دارای ارج و قرب نماییم و با گریز از فرهنگ حاکم، که عمیق شدن در مشکلات جنسی جامعه را محکوم به تحقیر شخصیت می‌داند، دقیق‌ترین و هوشمندترین گروه از دانایان جامعه را در راه تفکر و ارائه‌ی راه‌حل‌هایی پربهره و کم‌تاوان سوق دهیم.

فهرست این کتاب خوب را در زیر مشاهده می‌کنید:

 

فهرست کتاب «پیوند کوتاه و مقدس» پژوهشی اجتماعی درباره موانع ازدواج موقت

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰

متعه و عفت

پرسش: در قرآن به کسانی که توانایی ازدواج ندارند توصیه شده که عفت بورزند نه اینکه بروند متعه کنند!
وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّیٰ یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ... ﴿نور33
و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‏یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‏نیاز گرداند.

پاسخ: « ازدواج » که در آیه فوق توصیه شده، دو نوع است ؛ دائم و موقت. هر کس به هیچکدام دسترسی نداشت « باید » عفت بورزد و هر کس دسترسی داشت، می تواند از « هر کدام » که دوست داشت استفاده کند.
در مورد تهمت بی عفتی که ممکن است به انجام دهنده متعه زده شود هم باید گفت که منظور از عفت ورزی، دوری از حرام است و خودداری از معصیت، نه دوری از لذت حلال یا خودداری از مباحات! دستور دین این است که اگر دسترسی به نکاح داشتید می توانید از آن بهره ببرید ولی اگر دسترسی به هیچ نکاحی نداشتید (ولو موقت) نباید به بهانه اینکه من نیاز دارم و چه کنم و... معصیت کنید. بلکه باید نفس را کنترل کنید آن هم از حرام، نه از حلال!!

مطلب مرتبط و مهماگه نمی‌تونی ازدواج کنی، خب صبر کن!

 

  • amirali alavi
  • ۰
  • ۰

خواهشمندم در خصوص چند مسئله که برای من باعث ایجاد شبهه شده، مرا راهنمایی بفرمایید.

 


1.
آیا اینکه اسلام تعدد زوجات و عقد موقت را برای مردان جایز دانسته، منوط به وجود شرایط خاصی می‌‌باشد یا اینکه مرد می‌‌تواند بدون داشتن دلیل قانع کننده‌‌ای، تنها به این خاطر که تمایل به داشتن همسر دیگری دارد ازدواج مجدد نماید؟
در صورتی که مرد بدون رضایت همسر اول و داشتن دلیل مناسب همسر دیگری اختیار کند و این کار او موجب آزار همسر اول و فرزندانش شده و آنها را دچار مشکلات مادی و روحی نماید ازدواج دوباره او چه حکمی پیدا می‌‌کند؟ آیا از دیدگاه اسلام برقراری عدالت بین همسران از جمله ی شرایط چند همسری مردان نمی‌‌باشد؟

جواب سؤال1:
ازدواج موقت معمولا برای رفع ضرورت کسانی است که زمینه ازدواج دائم ندارند و غریزه جنسی برآنها فشار می‌‌آورد و همچنین اگر کسی ازدواج کرده باشد و غریزه جنسی او ارضاء نشود، می‌‌تواند ازدواج موقت کند و اذن همسر او شرط نیست، مگر آنکه هنگام عقد، همسر دائم شرط کرده باشدکه بدون اذن او ازدواج موقت نکند.
لکن در عین حال باید مصلحت خانواده در نظر گرفته شود و به خاطر ازدواج موقت، زندگی خانواده را دچار مشکلات نکند و رعایت عدالت بین همسران دائم شرط است و تمام احکام همسر دائم در ازدواج موقت جاری نمی‌‌شود.

 

 

2. برخی با استناد به این آیه قرآن که می‌‌فرماید «الرّجال قوّامون علی النساء» اینطور بیان می‌‌کنند که اسلام سرپرستی زنان را به عهده مردان گذاشته و به مردان حق حکمرانی بر زنان را داده است، پس مردان هرطور که صلاح بدانند و بخواهند می‌‌توانند با زنان رفتار کنند، آیا چنین برداشتی از این آیه درست است و منظور قرآن همین می‌‌باشد؟

جواب سؤال2:
معنای آیه شریفه؛ حکمرانی مطلق مردها بر زنها نیست، بلکه وظیفه سرپرستی بر عهده مردان است.
برای توضیح این مسئله لازم است که ببینیم مراد از برتری مردان دراین آیه شریفه چیست و فلسفه‌‌ی این امر چه می‌باشد؟
«
قوّام» به کسى گفته مى‏شود که تدبیر و اصلاح دیگرى را بر عهده دارد، وشرط سرپرستى و مدیریّت، داشتن لیاقت تأمین و اداره زندگى است(تفسیر نور،ج‏2، ص: 282)
باید توجه داشت که خانواده، یک واحد کوچک اجتماعى است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زیرا رهبرى و سرپرستى دستجمعى که زن و مرد مشترکا آن را به عهده بگیرند مفهومى ندارد، در نتیجه مرد یا زن یکى باید «رئیس» خانواده و دیگرى «معاون» و تحت نظارت او باشد. قرآن در اینجا تصریح مى‏کند که مقام سرپرستى باید به مرد داده شود(اشتباه نشود منظور از این تعبیر، استبداد و اجحاف و تعدى نیست بلکه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسئولیتها و مشورت‏هاى لازم است. این مسئله در دنیاى امروز بیش از هر زمان روشن است که اگر هیئتى(حتى یک هیئت دو نفرى) مامور انجام کارى شود حتما باید یکى از آن دو، «رئیس» و دیگرى «معاون یا عضو» باشد و گر نه هرج و مرج در کار آنها پیدا مى‏شود ). سرپرستى مرد در خانواده نیز از همین قبیل است.(تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 371)
پس باید ببینیم که در امور خانواده این شایستگی ولیاقت در وجود مرد نهفته است یا در وجود زن و برای دانستن این مسئله لازم است به اصل خلقت مرد و زن برگردیم و وظیفه هریک از مرد و زن را در فلسفه خلقت و آفرینش انسان بررسی نمائیم.
اختلاف طبیعی مرد و زن
این حقیقت قابل انکار نیست که تفاوت‌‌های زیادی بین زن و مرد، هم ازنظر جسمی و هم ازنظر روحی وجود دارد. این تفاوت ها یک امر طبیعی است و برای کمال آفرینش و رفع نیازمندی‌‌های نوع انسانی لازم است و چنین تفاوت‌هایی در میان خود مردان نیز به چشم می‌‌خورد. برای نمونه:
همه انسان ها دراصل داشتن استعداد با هم مساوی اند، ولی درخصوصیت آن، براساس حکمت بالغه الهی، متفاوت از هم آفریده شده‌‌اند، تا با شکوفا شدن این استعدادهای مختلف، نیازمندی‌‌های اجتماعی انسان، در زمینه‌‌های متعدد تأمین گردد. مثلاً جامعه نیازمندی‌‌های مختلفی دارد، هم درزمینه مواد غذایی، هم در زمینه بهداشت و هم در زمینه عمران و، حکمت بالغه آفریننده، ایجاب نموده است که برای تأمین این نیازمندی ها، انسان ها را با استعداد‌‌های گونان بیافریند، تا با شکوفا شدن این استعدادها، ما یحتاج جامعه برآورده گردد.
برهمین اساس در یکی استعداد دکتر شدن، و در دیگری استعداد کشاورزی یا مهندسی و بیشتر وجود دارد. و هر کدام بر اساس وظیفه‌ای که دارد دراستخدام جامعه قرار می‌گیرد و بخشی از نیازمندی‌‌های اجتماعی را تأمین می‌‌نماید و این حقیقت را قرآن کریم چنین بیان می‌‌فرماید:
«
أهم یقسمون رحمةربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیوة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا و رحمة ربک خیر مما یجمعون»(زخرف:32)؛ «آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می‌‌کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده(همدیگر را یاری رسانند)، و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوری می‌‌کنند بهتر است».
همان گونه که اختلاف در خصوصیت استعدادها، هرگز مایه برتری انسان بر انسانی دیگر نمی‌‌باشد؛ آفرینش طبیعی مرد و زن نیز این چنین است که در اصل انسانیت مشترکند ولی از نظر طبیعت آفرینش، با هم فرق می‌‌کنند و این تفاوت در خصوصیت مرد بودن و زن بودن، برای تکمیل آفرینش ورفع نیازمندی‌‌های طبیعی زندگی وکمال یافتن حیات اجتماعی است، زیرا اختلاف در خصوصیت آفرینش، بقاء نسل انسان را تضمین، و زمینه ایجاد محبّت در اجتماع وحرکت وتلاش به سوی کمال را فراهم می‌‌سازد.
اگر غیر از این می‌‌شد، آفرینش ناقص می‌‌گردید؛ و کمال اجتماعی در همین است که هم مرد باشد و هم زن، و هرکدام مشغول به وظایف مربوط به خودش باشد، و نظام احسن تکوین وتشریع خداوند، اقتضای چنین طرّاحی و ترسیمی را از جایگاه و نقش مرد وزن داشته است.
علاوه بر اختلاف جسمی، از نظر روحی نیز تفاوت‌‌هایی درآفرینش این دو جنس قرار دارد که آن هم به خاطر کمال حیات اجتماعی است. دراین زمینه به نظریات برخی از دانشمندان توجه نماییم.
نظر بعضی از دانشمندان در اختلاف جسمی و روحی بین زن ومرد:
الکسس‌کارل فیزیولوژیست وجراح زیست شناس معروف فرانسوی که شهرت جهانی دارد در کتاب «انسان موجود ناشناخته» می‌گوید: «زن ومرد به حکم قانون خلقت متفاوت آفریده شده‌اند واین اختلافات وتفاوت ها، وظایف وحقوق آنها را متفاوت می‌‌کند».
«
ژاک لوربیت» درکتاب «زن در مقابل معلم» می‌گوید: «به طور قطع زن ومرد از لحاظ قوای جسمانی ودماغی واحساسات طبیعی با هم تفاوت دارند لکن این اختلاف دلیل تنـزل زن نیست».
دانشمند ایتالیائی به اسم مانتجازا، استاد علم وظائف الاعضاء(فیزیولوژی) درکتاب «فیزیولوژی زن» می‌‌گوید: «زن و مرد در مقام فیزیولوژی با هم اختلاف کامل دارند، ولی هیچ یک قوی ترازدیگری نیست،(این)اختلاف، نتیجه اختلاف وظیفه است».
اختلاف حقوق به خاطرتفاوت وظایف:
نکته جالبی که در کلام این دانشمند و در کلام الکسس کارل مشاهده می‌‌شود اینست که می‌‌گوید، تفاوت وظیفه و حقوق، بر اساس اختلاف طبیعی آنها است، یعنی هر کدام در دستگاه آفرینش، مطابق وظیفه‌‌ای که از نظر خلقت دارد، دارای حقوق می‌‌باشد واین بیان همان حقیقت است که: هر یک از مرد و زن وظائفی در دستگاه آفرینش دارد که از نظر جسمی و روحی هم مطابق با همان وظائف خلق شده است. مرد از نظرجسم نیرومند تر از زن آفریده شده است و هم چنین از نظر روحی در مردان قوه تعقل و تفکر بیشتر از زنان وجود دارد و در زنان قوه عاطفه و احساس ومحبّت بیشتر است. در مردان نوعا شجاعت در مقابل حوادث پیشی گرفته و مرد را قهرمان میدان زند گی قرار داده است ولی در نوع زنان صبر و شکیبائی سبقت گرفته است. همه اینها به خاطر تفاوت وظایف زن ومرد می‌باشد. برای نمونه، از آنجا که زن پایگاه پیدایش وجود انسان است و رشد نونها‌لان در دامن او انجام می‌‌پذیرد، از نظر جسمی هم متناسب با حمل وپرورش و تربیت کودکان آفریده شده و از نظر روحی هم سهم بیشتری از عواطف واحساسات دارد[تا فرزندان را با محبّت وعاطفه تحویل اجتماع بدهد].
قانون زندگی، آنچنان دو جنس زن و مرد را به هم مرتبط ساخته که کمال هر یک جز در کنار دیگری ممکن نیست، و این تنوع در خلقت، نه تنها عامل بقای نسل انسانی است بلکه عامل تکامل، محبت و الفت نوع نیز می‌‌باشد، این کمال والفت در صورتی بیشتر می‌‌شود که هرکدام به وظایف خاص خود عمل نماید.
با توجه به تفاوت جسمی و روحی که میان زن و مرد وجود دارد، هر کدام دارای وظیفه مشخص و معین در امور خانوادگی واجتماعی هستند که اگر وظایف مرد به زن و بالعکس داده شود و یا تساوی در تمام کارها باشد، مخالف با فطرت آفرینش و برخلاف عدالت انسانی است، لذا هرکدام باید به وظیفه خود عمل نماید تا از مزایای وجودی خویش بهره‌‌مند گردد.
اسلام با رعایت همین عدالت دربرخی کارهای اجتماعی که نیاز به دقت بیشتردارد. مانند سرپرستی کانون خانواده وغیره، مرد را مقدم بر زن داشته است و این تقدّم یا قوام بودن مرد بر زن، به خاطر برتری مرد در اصل خلقت نمی‌‌باشد، بلکه به خاطر وظیفه طبیعی و توانمندی جسمی مرد است، چون در مسائل اجتماعی و شم اقتصادی، تلاش وکوشش برای تأمین نیازمندی‌‌های لازم و اداره زندگی را مرد بهتر می‌‌تواند به عهده بگیرد. و به این جهت، مردان نه تنها در امور خانواده، بلکه در امور اجتماعى مانند قضاوت و جنگ نیز بر زنان مقدّمند، «بِما فَضَّلَ اللَّهُ»، «وَ بِما أَنْفَقُوا» و به این خاطر نفرمود: «قوّامون على أزواجهم»، زیرا که مسئله‏ى زوجیّت مخصوص زناشویى است و خدا این برترى را مخصوص خانه قرار نداده است. گرچه برخى زنان، در توان بدنى یا درآمد مالى برترند، ولى در قانون و برنامه، باید عموم را مراعات کرد، نه افراد نادر را.
نتیجه سرپرستى و قیمومیت مرد بر زن و سپردن این وظیفه به مردان نه دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانى آنها است و نه سبب امتیاز آنها در جهان دیگر، زیرا آن صرفا بستگى به تقوى و پرهیزگارى دارد، بلکه به خاطر تفاوتهایى است که خداوند از نظر آفرینش، روى مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده.
در قسمت آخر مى‏‌‌فرماید: «و نیز این سرپرستى به خاطر تعهداتى است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداختهاى مالى در برابر زنان و خانواده به عهده دارند»، و این قوام و سرپرستی یک وظیفه طبیعی برای مردها است نه امتیاز معنوی.

 


3.
گفته شده در برخی از نسخه‌‌های نهج البلاغه آمده است که حضرت علی(ع) زنان را ناقص العقل دانسته‌‌اند. به نظر شما این سخن حقیقت دارد؟ در صورت صحت انتساب این گفته به حضرت، آیا منظور اینست که درک و شعور زنان از مردان کمتر بوده و از نظر عقلی دچار نقص می‌‌باشند یا مراد چیز دیگری بوده است؟

جواب سؤال3:
حدیث مذکور صحیح است ولی برای دانستن مفاد صحیح این نوع روایات، ابتدا لازم است به چند نکته اشاره کنیم؛
1-
از نظر اسلام، ملاک برتری زن و مرد بر همدیگر طبق تصریح قرآن؛ «تقوی و پاکدامنی» است و معصیت کار، ناقص العقل است و لو مرد باشد و پاکدامن، کامل العقل است ولو زن باشد.
2-
در روایات «نقص عقل» صفت ویژه انحصاری برای زنان نیست، بلکه همین وصف به مردان و نوع انسانی هم نسبت داده شده است. مثلاً امام علی(ع) می‌‌فرمایند: «إعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله»؛ «خودبینی شخص، نشانه ضعف(کمی و نقصان) خرد اوست». در این سخن، عُجب و خودمحوری، عامل نقص عقل شمرده شده است.
در روایت دیگر، پیروی از امیال و هواهای نفسانی، عاملی برای نابودی عقل شمرده شده است. بنابراین، شاید حدیث رسیده در باب نقص عقل زن، از همین دست احادیث باشد که منظور از آن، بیان حالتی است که عارض انسان می‌‌گردد، و کسانی که دارای صفت عجب، خودبینی، خودمحوری و... هستند، از کارایی عقلشان کاسته می‌شود، و آنان را دچار کم خردی می‌‌سازد، و هنگامی که این صفت ها با تربیت و تهذیب نفس از درون زدوده شد، موانع کارایی و روشنگری‌‌های عقل کنار می‌‌رود و دوباره عقل طبیعی انسان بارور می‌‌گردد.
از طرفی دیگر، فهم ما نسبت به درک معانی و منظور بعضی از احادیث کوتاه است. مثلاً در حدیثی، امام(ع)، زن را به دنده کج تشبیه نموده و می‌‌فرماید: «مَثَل زن مَثَل دنده کجی است که اگر به همین صورت بماند موجب سود و منفعت است اما اگر راست شود،(یعنی کجی را برطرف کنی) می‌‌شکند»؛ که غرض، کجی(به معنای ظاهری آن) نیست، زیرا دنده هیچ گاه راست نیست، بلکه اشاره به جایگاه دنده در بدن است، که حافظ اسرار بوده و خون ساز است و... زن نیز حافظ اسرار خانواده است، خون در رگهای خانواده جاری می‌‌کند و باعث چرخش حیات جامعه است و... دنده تا زمانی کارآیی دارد که وضع خود را داشته باشد و گرنه اگر کسی بخواهد آن را راست کند، دیگر حافظ اسرار نیست و خون سازی ندارد.(کارآیی خود را از دست می‌‌دهد).
اینک با توجه به مطالب گذشته می‌‌گوییم: عقلی که در نهج البلاغه از امام علی(ع) درباره زنان نقل شده، ممکن است به معنای عقل تجربی و ابزاری باشد. یعنی: عقلى که دراین جا موردنظراست «عقل ابزارى» است که در تدبیر امور مادى و دنیایى به کار مى‌‌آید و هیچ ربطى به عقل کمالى ندارد. آنچه که ملاک انسانیت انسان است و به واسطه آن شخص به خداوند تقرب یافته و به کمال و سعادت دست مى‌‌یابد در زن و مرد یکسان است. کمتر بودن عقل ابزارى در زن ارتباط دقیق با مسوئولیتى دارد که به طور طبیعى و تکوینى بر دوش او نهاده شده است. به عبارت دیگر زندگى انسان لوازم و نیازهاى گوناگونى دارد که هر یک از آنها ابزارهاى ویژه‌‌‌اى مى‌‌طلبد. خداوند متعال در نظام زیباى هستى هر یک از دو جنس زن و مرد را به گونه‌‌ی خاصى و با ویژگى‌‌هاى ذاتى متمایزى آفریده و هر یک را با ابزارهاى ویژه‌‌اى مجهز ساخته است. در این راستا زن را کانون مهر و عطوفت و دلربایى قرار داده و مرد را مظهر قدرت و تدبیر.
بنابراین زن از جهاتى بر مرد برترى دارد و مرد در جهتى دیگر و هر یک به تناسب این ویژگى ها رسالتى ویژه بر دوش دارند. آن گاه هر دو را مکمل یکدیگر و زندگى را براساس آن کانونى از مهر و صفا و تدبیر و فعالیت قرار داده است.


4.
در صورتی که زن تمایل به برقراری روابط زناشویی با شوهرش داشته باشد و مرد از انجام این کار امتناع ورزد، آیا مانند زن که در صورت امتناع، موجب ارتکاب حرام می‌‌شود، برای مرد هم گناهی منظور می‌‌شود؟

جواب سؤال4:
احتیاط آن است که مرد در هر چهار شب یک مرتبه، هم خوابی با زن داشته باشد و در هر چهار ماه یک مرتبه نزدیکی داشته باشد و مرد نباید زن را به کلی در مسئله جنسی ترک کند و اگر زن اظهار نیاز جنسی کند، خوب است مرد پاسخ مثبت بدهد و اگر مرد توجه نکند و به خاطر آن زن به گناه کشانده شود، بر مرد واجب می‌‌شود که با پاسخ مثبت دادن به نیاز جنسی زن، او را از گناه نجات دهد.

 

 

  • amirali alavi