فهم صحیح
ازدواج موقت نقدی بر مقاله ازدواج موقت منتشره در روزنامه حیات نو از مینا معتدی
سوگیری
منفی و ناسازگار اندیشی نسبت به ازدواج موقت به این لحاظ است که ابعاد گوناگون آن
نه تنها درست شناخته نشده بلکه شناسایی نیز نشدهاست. تحقیق در این باره جستاری
فراگیر را الزام مینماید که به فراخور این مقاله به آن میپردازیم:
1ـ شناخت ماهوی ازدواج موقت: افراد بسیاری و بویژه نسل نو
تصورشان از ازدواج موقت، گزینشها و رهایشهای دلبخواهی و آزاد از هر مسوؤلیتی در
این زمینه است. بنابراین طبیعی خواهد بود که آن را به عنوان یک پدیده ناهنجار
اجتماعی محکوم نمایند. اینک در رهیافتی به شناخت اصولی از ازدواج موقت باید واکنشی
داشته باشیم به این اصل که ازدواج بطور کلی صرفاً به معنای ارضاء غریزه جنسی نیست
و این فقط شایسته حیات حیوانی است. انسان و جامعه انسانی غرائز خود را باید بر
پایه مسؤولیتها و شرائط ویژه تراز با حوزه انسانی خود به انجام رساند. بنابراین
ازدواج موقت درست مانند ازدواج دائم مسؤولیت آفرین است، شرائط ویژهای دارد و با
راهکارهای محدودیت آور همراه است. درست است که در این نوع ازدواج بواسطه شرط زمانی
که تعیین مقدار آن بر اختیار زوجین است متارکه آسانتر انجام میگیرد ولی به لحاظ
شرائط گزینش یافته در آن اینگونه هم نیست که به راحتی کسی عهدهدار آن شود و به
همان راحتی از آن صرف نظر نماید. مثلاً یکی از شرائط عهده در آن اجراء صیغه عقد
است و شرائط دیگر که در مدارک فقهی و رسالههای توضیح المسائل تفصیل آن آمده است.
2ـ جستار دیگری که در این زمینه لازم
است انجام گیرد، تبیین هدفی است که دین بر جعل این نوع
ازدواج منظور داشته است. برخی پندارشان این است که ازدواج موقت راهبردی است در
راستای تأمین امیال غریزی یک سری انسانهای هوسران. این یک نگرش غیر مطالعاتی نسبت
به فرایند این حکم دینی است. دین که کیان ساختاری آن بر پایه حکمت بنیانی گرویده
در این مورد نیز حکمتی متناسب با فرایندهای اجتماعی ملحوظ داشته است. با توجه به
اینکه ازدواج یکی از ضرورتهای اجتماعی است و با توجه به اینکه جریان متعارف آن،
ازدواج دائم برخورداری از امکانات خاص خود را میطلبد و از طرفی بواسطه عوامل پیدا
و پنهان، چندان، این امکانات در سطح یکسانی برای همگان وجود نداشته و لذا برخی
دچار فقدان یا کمبود امکانات گردیده که در نهایت توان تشکیل زندگی زناشوئی بصورت
ازدواج دائم را ندارند و از سویی نادیده گرفتن حق طبیعی آنان، نیاز به ازدواج
جامعه را به آفتهای کلی دچار میسازد، در ره یافتی برای جمع بین برخوردار نبودن
این گروه از حق طبیعی فطریشان در عین بی امکاناتی، دین با تشریع این نوع ازدواج هم
از فعلیت یافتن آفتها و مفاسد بالقوه پیشگیری نموده و هم برای این گروه در دست
یافتن به خواسته فطریشان راهکاری مناسب ارائه داده است.
اینک میپردازیم
به اشکالاتی که خانم مینا معتمدی بر این باره مطرح نمودهاند:
بر بخش
نخست بر هر دو آیه از قرآنی (آیه 129 سوره نسا و آیه 4 از سوره احزاب) استناد شده
و اینگونه برداشت گردیده که این دو آیه تک همسری را توصیه مینماید.
پاسخ:
آیه سوره احزاب مربوط به نفی دوگانگی در محبت به خدا و غیر خداست، علامه در
المیزان آن را کنایه از امتناع جمع بین متنافین در اعتقادات دانسته است، (المیزان
ج 16، ص 274) مجمع البیان هم از آن برای توحید استدلال نموده است و سپس آراء
گوناگونی از مفسرین نقل میکند که هیچیک از آنها با برداشت مقاله موافقت ندارد.
«مجمع
البیان ج 8،7 ص 526» آیه سوره نساء درباره تعدد زوجات است هم به لحاظ شأن نزول و
هم به لحاظ ارتباط آن با آیه 3 از همین سوره که تصریح به موضوع تعدد زوجات دارد،
علامه در این زمینه میفرماید: »این آیه بیان حکم عدالت بین زنانی است که در آیه
»و ان خفتم ان لا تعدلوا فواحده« تشریع شده است، المیزان، ج 5، ص 101.
بنابراین
هیچیک از این دو آیه ارتباطی به ازدواج موقت ندارد.
در بخش دیگر به بازتابهای ازدواج موقت پرداخته شده است:
1ـ ازدواج
موقت مردان مجرد به رویگردانی آنان از تشکیل زندگی طبیعی میانجامد.
پاسخ:
ازدواج موقت برای مردان مجرد بر اساس مبانی شرعی و تحقق شرائط، بلا مانع است ولی
اگر انجام این امر در گسترهای تحقق یابد که به روی گردانی افراد از ازدواج دائم
بیانجامد تا آنجا که به یک معضل اجتماعی تبدیل گردد.
بر عهده
حکومت اسلامی است که با آن مقابله نماید، اینگونه برنامهها به عنوان حکم ثانوی در
شرع ملحوظ شده است یکی از آن عناوین که متناسب این بحث است اصل نفی ضرر است یعنی
هر گونه زیانی متوجه جامعه اسلامی باشد باید از آن جلوگیری کرد حتی زیانهایی که
ناشی از احکام اولی است لذا در اصطلاح فقهی به اصل حاکم از آن نام برده میشود.
فقها در این باره بحث مستقلی دارند و امام »قدس« نیز در کتاب الرسائل آن را عنوان
کردهاند و بلکه آن را از احکام حکومتی دانستهاند. الرسائل، ص 6 و ص 49.
2ـ سایر
اشکالات به لحاظ اینکه درباره مردان متأهل است به یک پاسخ کلی بسنده میشود:
این
موضوع در نصوص دینی مطرح گردیده و بیان شده است که این امر اختصاص به دو گروه
دارد، به مردان مجرد و به متأهلانی که دسترسی به همسر خویش ندارند در این خصوص بد
نیست به روایاتی پرداخته شود.
علی بن
یقطین میگوید از امام هفتم علیه السلام درباره متعه پرسیدم؟ امام علیه السلام
فرمود: تو را چه به متعه، خداوند تو را از آن بینیاز ساخته است.
فتح بن
یزید میگوید: از امام هفتم علیه السلام درباره متعه سؤال نمودم؟ امام علیه السلام
فرمود: متعه برای کسانی تجویز شده است که نتوانستهاند ازدواج کنند و باید از این طریق
عفت خویش را حفظ نمایند و اگر ازدواج نمودند در صورتی بر آنان مباح است که دسترسی
به همسرشان نداشته باشند.(1)
درباره
متأهلان متعارف هم نهی، کراهتی شده است و علتش را هم فساد بین زنها بر شمردهاند.
محمد بن الحسن شمون میگوید: امام هفتم علیه السلام به بعضی از دوستانشان پیام
فرستادند که به متعه رو نیاورید بلکه بر شماست که سنت را بپا دارید نه اینکه با
متعه همسرانتان را نادیده بگیرید و در نتیجه آنها هم کفر بورزند و سرکشی نمایند، و
ما را نفرین کنند.(2)
اما
اینکه افراد اندکی بیهیچ مشکلی بخواهند اقدام به این امر نمایند، عملکرد اینگونه
افراد ارتباطی به حسن ازدواج موقت در مواردی که شرع بیان داشته است ندارد، چرا که
وجود افراد هوسباز که بخواهند از این امر سوء استفاده کنند دلیل بر عدم حسن آن
نمیشود و معلوم است که منکر استحاله اجتماع نقیضین دلیل بر عدم استحاله نمیباشد.
------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1) وسائل
الشیعه، ج 14، ص 449.
2) وسائل
الشیعه، ج 14، ص 450.